to flutter, to flap the wings rapidly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او میتوانست پروانه را ببیند که در باغ بال بال میزند.
She could see the butterfly flap the wings rapidly in the garden.
گنجشک بال بال زد و سعی کرد از زمین بلند شود.
The sparrow fluttered its wings, trying to take off from the ground.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بال بال زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بال بال زدن